معایب الرجال کتابی است که در سال ۱۳۱۲ قمری توسط بیبیخانم استرآبادی نوشته شده است. این کتاب به مدت صد سال به صورت چاپ نشده باقی مانده بود تا اینکه در سال ۱۳۷۱ خورشیدی به کوشش افسانه نجمآبادی و حسن جوادی، در دو ویرایش و چاپ جداگانه، در آمریکا منتشر شد. کتاب معایب الرجال با بخشی درباره زندگی شخصی بیبیخانم آغاز میشود. این کتاب شامل دو قسمت است. نویسنده در قسمت نخست با لحنی صریح و خشمگین به کتاب تأدیب النسوان پاسخ میدهد. بخش دوم که خطاب به زنان است شامل نصایح و هشدارهایی به زنان درباره روابطشان با مردان و به خصوص شوهرانشان است.
در اواخر دوره ی سلطنت ناصرالدین شاه (حدود صد و بیست سال قبل) نویسنده ای مجهول، کتابی به نام "تأدیب النسوان" می نویسه و رذایل اخلاقی زنان و چیزهایی که باید رعایت کنن رو شرح میده. کتاب در یکی از مجالس زنانه، به سمع و نظر بی بی خانم استرآبادی می افته و چنان که قابل حدس زدنه، بی بی خانم رو شدیداً برآشفته میکنه و منتهی میشه به نوشتن این کتاب.
کتاب از سه بخش تشکیل شده: بخش اول، جوابیه ای کوتاه بر تأدیب النسوان. بخش دوم، معایب الرجال. و بخش سوم، ماجرای کوتاهی از زد و خورد خود نویسنده با شوهرش.
بخش دوم بسیار هنرمندانه نوشته شده. جدای از نثر قاجاری (سجع های ضعیف و بی جا و تکلف غیرضروری) شیوه ی روایت، شبیه یک داستانه که شخصیت مرد بی نام رو، از یه مجلس فسق به مجلس فسق دیگه دنبال میکنه و به این ترتیب، رفتار و معایبش رو به صورت زنده، با جزئیات صحنه و دیالوگ های واقعی، نشون میده.
اما مهم ترین خصوصیت این کتاب برای من، تصویر وحشتناکی بود که از ایران صد سال پیش ارائه می داد: جامعه ای رو به ویرانی، با ��ثا�� فقر و آلودگی (نویسنده چند بار در جواب تأدیب النسوان می گوید: بله، زن ها باید پاکیزه و... باشند، به شرطی که فقر این طور غالب نباشد و در هر گوشه که نگاه می کنی، کثافت نبینی و...) و فساد همه گیر، از جهل و تندخویی وحشیانه ی مردان گرفته، تا امردبازی و عرق خوری و عربده جویی و شیره کشی. نویسنده می گوید خانقاه دراویش (که در نظر ما می بایست محل رشدو نمو امثال مولاناها باشد) به شیره کش خانه تغییر کاربری داده و صوفیان به کاسبی تریاک مشغول شده اند. می گوید تنها فرق اهل ادب و معرفت با مردم عامی این است که عوام در عرق فروشی یهودی ها مست می کنند و فتنه راه می اندازند و خواص، در خانه ی فلان الدوله مشروب فرانسوی می خورند و عربده کشی می کنند. و بسیار چیزها که نمی توان اینجا بازگفت.
این تصویری بسیار قیمتی است. از دید یک زن که در غالب این رذایل مردانه شریک نبوده و تنها ناظر آن ها بوده و در نتیجه نهایت قبحشان را راحت تر درک می کرده و ابایی از نقل ریز جزئیات این افعال قبیحه نداشته، به خاطر کینه ای که کتاب تأدیب النسوان در او شعله ور کرده. قیمتی است، چون میراث ادبی ما همواره به دست مردانی نوشته شده که یا چون خود جزئی از این فساد بوده اند، تباهی وضعیت را درک نمی کرده اند، یا چون از ادبا و ظرفا بوده اند شرم داشته اند که از این امور صحبت کنند و اگر هم نصیحت نامه ای می نوشتند، تنها به نصایح کلی و سربسته اکتفا می کردند. در نتیجه بخش اعظمی از میراث ادبی ما، تصویر ناقص و مبهمی از ایران به دست می دهند. این کتاب و چند کتاب مشابه (از جمله به سوی اصفهان) برای تصحیح دید ما ضروری است.
خیلی ضدمرد میشه اگه بگم مردها هنوز خیلی معایب دیگه دارن که بیبی خانم بهش اشاره نکرد؟ بهنظرم زود تموم شد! با اینهمه زبانِ بیپردهای داشت که کاملاً با مضمونِ کتاب جور در میاومد. خوبیِ کتاب هم مستند بودن معایبی بود که برمیشمرد یعنی رو هوا حرف نمیزد، مثال میزد، حکایت تعریف میکرد و چیزایی از این دست. و چیزی که نارا��تم کرد این بود که از اون دوران تا الان که بیشتر از صد سال هم گذشته خیلی از مسائل اجتماعی و بعضاً فرهنگی در ما باقیمونده، مسائلی که در واقع یهجور عقبموندگی محسوب میشن و رفع کردنشون میتونه جامعهی بهتری برامون بسازه.
اکنون همت برگماشتم که سخنانی موزون به پارسیزبانان از خوبی، در نرمی چون آب روان در برابر کتاب زشت این بدسرشت آدم تا مردان بدانند که هنوز در میان زنان کسانی چند با رتبت بلند نکونام و ارجمند میباشند که قوهی ناطقه مدد از ایشان برد
قضیه این هست که گویا توی دورهی ظلالله سلطان یه شیر پاک خوردهای برداشته و کتابی قلمانداز کرده در اینکه نشست و برخاست نسوان باید چطور باشه. بعد کتاب به تریش قبای بیبی خانوم برخورده و اومده یه ردیه در جواب اون کتاب نوشته به ضمیمهی مبلغ بسیاری توپ و تشرهای کلان تا حسابی برجک مردها رو بیاره پایین. پس گول ظاهر جملههای بالا رو نخورید که بیبی خانوم حسابی از خجالت مردها دراومده. یکی از مفرحترین متنهای تاریخی بود که تا حالا خونده بودم. نکتهی قابل توجه متن آزادی استفاده از کلمههایی هست که امروزهروز جز تابوهای زبانی ما شدند. بیبی خانوم اونقدر راحت از بعضی مسایل صحبت میکنه که فقط باید انگشت به دهن بمونی. فقط میتونم بگم با خوندن این متن حیرت میکنید همین :) کتاب رو از لینک زیری میتونید بگیرید http://www.ahaliemrooz.ir/?p=1423
خیلی بانمک بود و در عین حال خیلی تلخ. هنوز بسیاری از این دیدگاهها نسبت به زنها وجود داره، هرچند به اون شکل خشنش دیگه نیست، ولی هست و فقط شکلش عوض شده. مثلن خیلی از این دیدگاهها و رفتارهای غلط منتقل شده به محیط کار، که انواع و اقسام تحقیرها، تبعیضها و دست کم گرفتنها نسبت به زنها اعمال میشه. کتاب از نظر بررسی فرهنگ عامه و سبک زندگی دورهی قاجار نیز اهمیت زیادی داره و از نظر نمودن لحن اقشار مختلف مردم، ضربالمثل و تصنیفهای عامیانه غنیه. در ضمن فساد نثر فارسی در دورهی قاجار کاملن در این اثر هویداست، با حذف مکرر افعال بدون هیچ قرینهای و وصل و فصلهای نابهجا، آشفتگی در ارجاع به مرجع ضمیرها و اشتباهات دستوری فاحش.
متن کتاب روان، کشش داستانی خوبی داره هم چنین شیوه ی روایت داستان جالبه و مخاطب رو همراه خودش میبره. در چند مجلس نویسنده به مشکلات اجتماعی و ... مردان در دوره قاجار میپردازه.
مهم ترین نکته ی این اثر توصیفی بودن اون هست. بخصوص در روایتی که از مردان ارایه میدهد. همه ی این ها باعث شده کتاب منبع مناسبی برای فهم شرایط اجتماعی و زندگی روزمره ی مردم در دوره قاجار باشه. (دور از روایت درباری و تاریخ نویسان)
اما در مورد تجربه ی شخصی ام از خوندن این کتاب و نکاتی که توجهم رو جلب کرد: سقوط اخلاقی، فقر، بی سوادی و مشکلات اجتماعی واقعا شوکه کننده بود، دیگه هر وقت نوستالژی گذشته داشته باشم یاد این کتاب می ا��تم. اما مهم ترین چیزی که در این کتاب چشمم را گرفت، فهم و سواد نویسنده و ازین ها بیشتر و مهم تر روشن بینی اش بود.
در زمانه ای که مردانگی و مرد بودن در زور گفتن و ... بوده و زن بودن در خانه نشستن و تو سری خوردن و بدتر این که همه به اسم اسلام و دین توجیه میشده چقدر خوب نویسنده از قران و سیره پیامبر مثال اورده که این طور نیست و اتفاقا برعکس. اما میبینیم همین خانم تحصیل کرده و با سواد و روشن آن روزها هم جاهایی در جهل عمومی دوران خودش هست. مثلا آنجا که از سلطان صحبت کرده و رفتارش با زنان
به امروز فکر میکنم و این که چقدر از عقاید و باورهای اعتقادی و اجتماعی و رفتاریمان حاصل زمان و مکان و جهلمان است؟ آینده چطور به ما نگاه خواهد کرد؟
پ ن: البته کتاب کمی روایت های غیراخلاقی و زبان رکیک دارد ک مناسب موضوع کتاب است. شاید خواندنش برای هرکسی مناسب نباشد. خود من این کتاب ر ب همسرم و سایر خانم های دور و برم و حتی خیلی از دوستانم پیشنهاد نکردم.
کتاب فوق العاده است. نباید در دسته کتب فمینیستی قرار بگیرد. هر دفاعی از حقوق زنان را نباید برچسب فمینیستی زد. متن اثر طنزآلود است اما محتوای آن نقد شرابخواری و قماربازی و افعال زشتی که مردان بیش از زنان به آن مبتلا هستند. ای کاش به جای آنکه چنین اثری در آمریکا چاپ بشود - آن هم دو مرتبه با دو تصحیح مختلف - در ایران چاپ می شد و مورد نقد و بررسی عالمانه قرار می گرفت. پاراگراف آغازین کتاب را می آورم تا هم اثبات مدعای فمینیستی نبودن اثر باشد هم ��یج��د اشتیاق مطالعه برای کسانی که هنوز کتاب را نخوانده اند:
سلام من بخواتینهای آراسته و دوشیزهکان نوخواسته. بدانید و آگاه باشید نصیحت پذیرید و پند گیرید تا در دنیا و آخرت رستگار شوید. خداوند تبارک و تعالی شما زنان را برای مردان آفریده که تا کشت و زرع ایشان باشید و نسل زیاد کنید و گرنه کار دیگری از شماها بعمل نخواهد آمد. حال پیش خود تصور نمائید عقل دوراندیشی داری که کارهای عمده از پیش بری یا قوت و زوری در خود دیده، که با خصمان برابری کنی و یا آنقدر کفایت داری که از کسب بازوی خود کفیل خرج شخصی شوی و یا آنکه یک اربعین بیمانع قاعده زنان بدرگاه حق جلٌ و علی عبادتی نمایی پس عاجزه و ناقصه همه چیز هستی و باید مطیع امر شوی خود باشی و هرگز بدون اجازه شوی از خانه بیرون نروی و پیرایه خود به مرد بیگانه نشان ندهی و بروی شوهر همیشه خندان باشی و هرگز از او چیزی نخواهی اگر از گرسنگی بمیری. هر لباسی که بخرد بپوشی بدور نیندازی و قهر نکنی. در شوخی و ملاعبت جری باشی در جنگ و نزاع خامشی گزینی. شر شوی را بهکس نگویی. در پی خرابی و رسوایی او نباشی. دروغ و دغل مکر و حیل را پیشه خود نکنی. مال شوی را بدون اجازه او به کسی ندهی اگر از خود مالی داری از او مضایقه ننمایی.
اما ای خواهران دینیِ من در صورتی این نصیحتها را بجا بیاورید که شوهر مؤمن و صالح پیرامون معصیت نگردد و با زن خوشسلوکی و مهربانی نماید تکلیف مالایطاق نفرماید. بهانهجوئی و ایرادگیری پیشه خود نکند. سفاکی بیباکی را شعار خود نداند. لجباز و رفیقباز، از خانه فراری نباشد. زن دوست نه اِمردباز باشد و یا آنکه چون مردان بیغیرت بدون جهت زن طلاق دهد. اگر بدین صفات متٌصف نشد البته البته هر چه زودتر بهتر در خلاصی خود سعی نمایی که هرچه زود خلاص شوی دیر است تا جوانی و پیر نشده گرفتار بنات و بنین نگشته خود را مستخلص نما.
معایب الرجال( بی بی خانم استر آبادی) (ویراستار :افسانه نجم آبادی ۱۳۷۱) مادر بی بی خانم استر آبادی در دربار قاجار خدمتگذار همسر شاه بود و بی بی خانم در دربار پرورش یافت. زنی. باسواد و جسور که در عمر خود بانی اندیشه هایی تجدد طلبانه بویژه برای زنان شد. او در حالی که ۲۲ سال داشت عاشق موسی خان از مهاجران قره باغ شد، مردی که از او ۴ سال کوچکترین بود و با وجود عشق بسیار هر دو ،خانواده مخالف وصلت بود .بعد از وصلت با چهار صلوات نقد و ۴۰۰ تومان نسیه به شرط عندالقدره و عند الاستطاعه برگزار میشود.حاصل این ازدواج ۶ فرزند است، اگر چه موسی خان تحمل چنین زنی جسور و روشن ذهنی را نمی کند و با خدمه وصلت مینماید. بی بی خانم در ۱۲۸۵ش اولین مدرسه دخترانه را باز میکند و با منبر رفتن شیخ فضل الله که “باید بر مملکتی گریست که در آن دختران به مدرسه میروند” در آن بسته می شود. بی بی خانم بعد از به توپ بستن مجلس اجازه می یابد مدرسه اش را باز کند بشرطی که پذیرای کودکان ۶-۴ساله باشد. کتاب “معایب الرجال”اولین رساله فمینیستی زنان است که بی بی خانم در رد کتاب “تادیب النسوان” نوشت، کتابی که نویسنده آن نامعلوم است. در “تادیب النسوان” از زنان خواسته میشود که خوش پوش باشند، موقع غذا ساکت و در گوشه سفره بنشینند، عطر بزنند، از شوهر خود چیزی نخواهند و غر نزنند و در بست در اختیار آنان باشند. بی بی خانم با روش واژگونه به آن خواسته ها پاسخ میدهد، مثلا وجود کودکان آرام نشستن زن در سر سفره را ناممکن میکند یا فقر امکان خوش لباسی و عطر زدن را ناممکن. بی بی خانم همه کلیشه های منتسب به زن را به رفتار مردان نسبت میدهد و از آنها میخوا��د بجای تادیب نسوان خود را تربیت کنند.او از زنان میخواهد که همه خواسته ها از زنان را در صورت مومن و صالح بودن شوهر عملی کنند وگرنه هر چه زودتر طلاق بگیرند. زبان طنز و عریان گوی کتاب یکی از ویژگی های آن است . در جواب سعدی که میگوید” زن نو کن ای خواجه هر بهار. که تقویم پارینه ناید به کار “ میگوید اصلا می فهمی چه میگویی و به سر زنان چه خواهد آمد؟ بعد از چند سال همه مردان در حال تعویض زنان خود با هم خواهند بود. او در مقابل کشف حجاب که خواهان پرده برداری از بدن زن است معتقد است که زنان باید به جامعه بیایند و آموزش ببیند و از زن سنتی به زن نوگرا بدل شوند.از نظر او زن سنتی مستبد است و زن نوگرا مشروطه خواه. کتاب به تفصیل به فساد مردان از جمله امرد بازی، مصرف مواد و مشروبات و رابطه با فواحش میپردازد و آنها را عامل آزار زنان می داند و مردان را به تربیت خود و حذف آن عادات دعوت می کند.